Mobile Logo
زمان مطالعه: 3 دقیقه

به سمت ماه شلیک کنید، حتی اگر آن شلیک را از دست بدهید، در میان ستارگان فرود خواهید آمد.
چکیده اهداف و نتایج کلیدی
هر کسب‌وکاری با شناخت دقیق اهداف خود، به موفقیت نزدیک‌تر خواهد شد. هدف از نوشتن این سری مقالات ارائه OKR‌های مطرح‌شده در بخش‌های مختلف کسب‌وکار می‌باشد تا با اشاره به برخی از این موارد مطرح‌شده ذهن خودمان را به چالش بکشیم. پاسخ به این سؤال که آیا تمامی این OKRها برای هر سازمانی قابل استفاده هستند هم بله و هم خیر می‌باشد زیرا هر یک از این موارد می‌تواند به‌عنوان یک هدف پایه استفاده شود ولی گاها با توجه به نیاز سازمان قابل‌تغییر هستند تا به یک OKR مناسب برای سازمان تبدیل شوند. در این نوشته می‌خواهیم به OKRهایی در زمینه BI پرداخته و نمونه هایی از آنها را به همراه منابع بیشتر در اینجا قرار دهیم.

اشاره‌ای به مفاهیم کلی
OKRها باید آن‌قدر بلندپروازانه باشد که کمی باعث احساس ناراحتی شود تا شما را از منطقه امن خارج کند، اما از طرف دیگر، باید کوتاه و به‌راحتی قابل یادآوری باشد. نحوه نگارش هدف می‌تواند با فرهنگ شرکت تنظیم شود. رایج‌ترین اشتباه این است که هدف یک تیم همان نتیجه کلیدی سطح کسب و کار باشد. در اصل یک هدف درست، پادزهری برای کاهش سردرگمی یا اجرای ضعیف است.
نتایج کلیدی، چگونگی رسیدن به هدف و نحوه اندازه‌گیری میزان پیشرفت در رسیدن به هدف است. سؤالی که در خصوص KR ها وجود دارد این است که “چگونه متوجه شویم که به آنجا رسیده‌ایم؟

پس KR ها باید قابل‌اندازه‌گیری و تأیید باشند. آن‌ها به یک هدف و یک مقدار برای شروع نیاز دارند. بعضی از منابع انقدر روی این موضوع حساس هستند که می‌گویند: “اگر یک KR مقدار کمی نباشد، KR نیست.” هنگامی‌که تمام نتایج کلیدی مربوط به یک هدف محقق شدند، هدف‌ محقق می‌شود.

توصیه کلی این است که یک KR باید به‌عنوان یک نتیجه نوشته شود، نه یک خروجی. به توضیحات ذیل در خصوص خروجی و نتیجه توجه نمایید:

  1. خروجی مانند: انجام یک وظیفه مانند اجرای طرح فروش، اجرای یک کمپین
  2. نتیجه مانند: تغییر در بازگشت سرمایه، جذب ۱۰ مشتری جدید، افزایش نرخ بازگشت مشتریان قدیمی و…

یک توصیه مهم این است که KR ها را بصورت عمومی مطرح کنید یعنی در شفافیت کامل، این کار اگر به‌درستی اجرا شود، به تعهد بهتر و ایجاد محیطی منصفانه‌تر منجر می‌شود.

کاربرد OKR در هوش تجاری

OKR ها ابزار مهمی برای شرکت هستند و در زمینه هوش تجاری می‌تواند به‌عنوان یک تعهد در قبال اهداف پروژه‌های مشتریان هستند. حوزه “هوش تجاری” بخشی است که به‌طورمعمول یافتن OKR‌‌های خوب در آن دشوار است، است. هدف این نوشته ارائه چند ایده در مورد نحوه انجام این کار است. قبل از آن کمی با هوش تجاری آشنا شویم.

هوش تجاری چیست؟
هدف هوش تجاری خلق ارزش از داده‌های موجود برای یک شرکت است. تیم‌ها در زمینه هوش تجاری در شرکت‌های مختلف به‌طور متفاوتی تعریف می‌شوند:

هوش تجاری با تهیه و ارائه داده‌ها شروع می‌شود و با تغییر برای استفاده بهتر ادامه می‌یابد و درنهایت با مصورسازی به پایان می‌رسد. اکثر تیم‌های هوش تجاری در شرکت‌ها در این محدوده قرار دارند. ازنظر عملکردی، این تیم‌ها گاهی اوقات بیشتر به حوزه فن‌آوری اطلاعات یا در تجارت، عمدتاً به امور مالی وابسته هستند.
در این مرحله، می‌خواهیم هوش تجاری را از سایر زمینه‌ها در کار با داده‌ها متمایز کنم اگر چه هنوز همپوشانی قوی با علم داده وجود دارد.

مثال از اهداف و نتایج کلیدی در زمینه هوش تجاری
در این مقاله فرض بر این است که با اصول اولیهOKR آشنایی داریم. در غیر اینصورت ابتدا “مقاله OKR چیست” را مطالعه بفرمایید.

هدف اول: فراهم کردن قابلیت دسترسی به داده‌ها برای کارمندان و استفاده راحت آنها از ابزارها

هدف دوم: تصمیمات پرسنل از کارشناسان تا مدیران بیشتر به سمت داده محور شدن حرکت کند.

مطالعه بیشتر:
اگر علاقمند به بررسی مثالهای بیشتر هستید پیشنهاد می‌کنیم به اینجا مراجعه فرمایید.