“بیانیه ماموریت” کلید واژه ای است که مختصر و مفید مواردی را بیان می دارد که مدیر عامل تمایل دارد مشتریان آن را باور نمایند، حتی اگر بازتاب دقیقی از نحوه اجرای آن نباشد. مثال مورد علاقه من در این مورد، کسب و کار Planet Fitness است. بیانیه ماموریت آنها با این جمله شروع می‌شود:

« در Planet Fitness، ما محیطی منحصربه‌فرد را فراهم می کنیم که در آن هر کسی می‌تواند راحت باشد. منطقه‌ای متنوع و آزاد از قضاوت، که در آن می‌توان یک سبک زندگی پایدار و فعال ایجاد کرد.»

برندهایی مثل والت دیسنی در بیانیه مأموریتشان دقیقاً به نکته مورد نظرشان اشاره می کنند. به عبارتی اگر کسی احساس می کند که والت دیسنی یک ماشین پول‌سازی است، باید بداند که آنها ایده سودآوری خود را دقیقاً در بیانیه مأموریت شان گنجانده‌اند:

مأموریت شرکت والت دیسنی این است که یکی از تولید کنندگان و ارائه دهندگان پیشرو سرگرمی و اطلاعات در جهان باشد. ما با استفاده از مجموعه برندهای خود برای متمایز کردن محتوا، خدمات و محصولات مصرفی مان، به دنبال توسعه خلاقانه ترین، نوآورانه ترین و سودآورترین تجربیات سرگرمی و محصولات مرتبط در جهان هستیم.

احتمالاً شاید تا به حال بیانیه مأموریت یک برند را نخوانده باشید. چون معمولاً، درصفحات مختلف وب سایت دفن می شوند. شاید کمی در بخش «درباره» یا صفحات فرعی آن یافت شود. شاید بیانیه مأموریت در قسمت توضیحات پروفایل شبکه های اجتماعی باشد. گاهی اوقات توسط رئیس شرکت یا مدیر بازاریابی به آن اشاره می شود. نکته این است که حتی اگر بیانیه ماموریت یک برند را شنیده باشید، معمولا نمی توانید آن را به طور کلمه کلمه بیان کنید، مانند جمله کسب و کار شرکت دانکین دوناتز(Dunkin’ Donuts) که می گوید «آمریکا روی دانکین می دود» این یک شعار است، نه بیانیه مأموریت.

این واقعیت که بیانیه های ماموریت در برابر چشمان شما قرار نمی گیرند موضوعی تصادفی نیست. درواقع، برندها ارزش های خود را به طرق مختلف بیان می کنند، در حالی که بیانیه ماموریت آنها این ارزش ها را روشن و هدایت می کنند، شرکت ها می دانند که مصرف کنندگان اهمیتی نمی دهند که برندها چه می گویند، بلکه برای مشتریان مهم است که ارزش ها را چطور به نمایش می گذارند.

در واقع بیانیه های ماموریت برای شما (شرکت ها، صاحبان برند، فرینلنسرها) ضروری هستند، آنها منعکس کننده مطالبی هستند که تصمیمات شما را می سازند. آنها نقطه شروعی هستند که امور را به گونه ای هدایت می کنند که قرار است برای مشتری به نمایش گذارده شود. بدون بیانه مأموریت، شما ممکن است به راحتی از مسیر خود خارج شده و تصمیماتی بگیرید که شما را به سمت کسب وکار فریلنسری مناسب هدایت نکند.

فهرست مطالب:

  1. فریلنسرها باید بیانیه ماموریت داشته باشند.
    1.1 این یک بیانیه چشم انداز نیست.
  2. بیانیه مأموریت خود را بسازید.
    2.1 عناصر بیانیه ماموریت
    2.2 نه؟ باشه این را امتحان کن.
    2.3 هنوزدارید یک جای خالی رسم می کنید!
  3. تمام کردن (و سپس شروع دوباره)
  4. بیانیه ماموریت خود را با تغییر کسب و کار خود تغییر دهید.

1- فریلنسرها باید بیانیه ماموریت داشته باشند.

بیانیه‌های ماموریت برندها را هدایت می‌کنند. (در تئوری)، اما فریلنسرها معمولا تشخیص نمی دهند که آنها می‌توانند و باید بیانیه مأموریت خودشان را داشته باشند. من چند سال پیش، در زمانی که مشتریان نه چندان بزرگ خود را حذف کرده و در این اندیشه بودم که چه کسی را در ازای آنها باید جذب کنم، بیانیه مأموریت خودم را اینگونه نوشتم:

“من ایده های شایسته، مقالات جلا داده شده و پشتیبانی تحریریه قابل اعتماد را برای مارک های خلاق و حرفه ای ارائه می کنم. یک نگارش متعالی و ماندگار. تلاش من این است تا نوعی نگارش گرم و فراموش نشدنی را خلق کنم که همیشه من را افسون خود کرده است.”

این بیانیه به من کمک کرد تا بطور واضحی بدانم که به چه سبکی می خواهم کار کنم، چه مدل فریلنسری می خواهم باشم، و به چه سطحی از کار متعهد هستم. همچنین زمانی که از مسیر خارج می شوم، من را راهنمایی می کند. ضمن اینکه به من کمک می کند که در برابر تقاضاهای مشتریان به خطوط قرمز خود پایبند باشم.

1-1- این یک بیانیه چشم انداز نیست.

بیانیه ماموریت با بیانیه چشم انداز متفاوت است. بیانیه چشم انداز توصیف نقطه ای است که شما پس از دستیابی به آنچه در بیانیه ماموریت بیان کرده اید، خود را آنجا می بینید. انجمن آلزایمر بیانیه چشم انداز و ماموریت خود را در وب سایتش قرارداده است. با مرور آن معنی تفاوت در بیانیه چشم انداز و مأموریت را بهتر متوجه می شویم:

مأموریت ما: از بین بردن بیماری آلزایمر از طریق پیشرفت تحقیقات، ارائه و تسهیل مراقبت و حمایت از همه آسیب دیدگان، و کاهش ریسک زوال عقل از طریق ارتقاء سلامت مغز.

ارزش های اصلی ما: ارزش های اصلی انجمن آلزایمر با تعهد ما به بالاترین استانداردهای اخلاقی شکل می گیرد. آن ارزشها اولویت ها، تعهدات و تصمیمات سازمانی ما را هدایت می کنند. شهرت ما دارایی نهایی ما است. ارزش های اصلی، رفتارها، قضاوت ها، و نحوه انجام مأموریت ما را جهت می دهند.

بیانیه چشم انداز شما، روشن می سازد که شما چه چیزی را چگونه باید انجام بدهید. تا به جایی که در رویای شرکت منظور شده است، دست یابید. در حالیکه بیانیه ماموریت شما، کاری واقعی است که شما را به آنجا می رساند.

2- بیانیه مأموریت خود را بسازید.

هشدار: این قسمت آشفته کننده است. ایجاد یک بیانیه ماموریت، مانند ایجاد هر چیز دیگری، با یک دسته کاغذ گلوله شده، خودکار قرمز و شاید چند قطره اشک شروع می شود. نیم ساعت در حال سئوال از خود هستید که چرا همچنین جهنمی را برای شغل خود انتخاب کرده اید، ولی بعد از اندکی به طور جادویی به جملات عالی و درخشانی می رسید. منظور من این است که یک راه مشخص و معین برای نگارش بیانیه مأموریت وجود ندارد، به همین دلیل از بیان راهی مشخص پرهیز دارم.

2-1- عناصر بیانیه ماموریت

بیانیه ماموریت شما باید قابل اجرا باشد. برای محقق شدن بیانیه، باید تلاش و تحرک لازم را داشت و قبل از وصول به دستاوردهای قابل توجه از برگزاری جشن موفقیت خودداری نمود. در اینجا چند نکته ذکر شده است که شما لازم است وجود آنها را در بیانیه خود بررسی نمایید:

  • محصولات یا خدمات واقعی که ارائه می کنید.
  • الهام بخشی برای شما و افراد تیم .
  • مشکلی که برای حل آن مأموریت دارید.
  • بیان مخاطبانتان.

2-2- نه؟ باشه این را امتحان کن.

اجازه بدهید موضوع نگارش بیانیه مأموریت را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم. از شیوه استاندار قدیمی استفاده کنید که عبارت است از پاسخ دادن به سئوالاتی از قبیل: چه کسی؟، چه چیزی؟، چرا؟ و چگونه؟. برخی معتقدند که سئوالات باید ترتیب خاصی داشته باشند ولی بنظرمن لازم نیست با موضوع پیچیده برخورد کنید. بنابراین هرطور که فکر می کنید به نتیجه بهتری می رسید، عمل نمایید.

چه کسی: به چه کسی خدمت می کنید؟ امیدوارم که بدانید مخاطبان شما چه کسانی هستند. اگر نه، باید آن را تشخیص بدهید. بر اساس اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند یا چه کار ایده آلی را می خواهید برای آنها انجام دهید، یک برند خلق کنید.

چه چیز: به مشتریان یا مشتریان خود چه می دهید؟ کدام محصولات یا خدمات را ارائه می کنید؟ بر ارزشی که به مشتریان خود می دهید، تمرکز کنید. چه تقاضایی را برآورده می کنید؟ چه مشکلاتی را حل می کنید؟ یک پمپ بنزین، سوخت را از طریق یک پمپ تامین می کند و آن اساسی ترین “چیز” کسب و کار آنهاست. اما در واقع “چیزی” که به شما می دهد سوخت ماشین شما… برای آن سفر جاده ای است… تا باز پس گیرید عشق زندگی تان را.

چرا: چرا شما چنین خدمت یا محصولی را تولید می کنید؟ چه چیزی شما را به دنیای فریلنسرینگ کشاند؟ همینطور ادامه دهید. هر بار که به یک «چرا» پاسخ می‌دهید، یک «چرای» دیگر را بپرسید. این کار را تا جایی که می توانید، تکرار کنید. شما به دنبال دلیل اصلی کسب و کار فریلنسری خود هستید، انگیزه اصلی خود را پیدا کنید و به خاطر بیاورید که از ابتدا چرا این کار را شروع کرده اید.

چطور: این کمی چالشی است. درواقع، شما نمی خواهید فرآیندهای کسب و کار خود را ظاهرسازید. درعوض، «چگونه» به این موضوع می‌پردازد که چگونه کسب‌وکار شما، با ارزش‌هایتان پیوند می یابد. به عنوان مثال، ممکن است شما خدماتی با ارزشی بالاتر نسبت به رقبای تان ارائه دهید. مثلا ممکن است شما فقط محصولاتی را که برای محیط زیست سودمند هستند، می فروشید. یا بروز و ظهور نوآوری را در همه، ازاعضای تیم خود گرفته تا مشتریانتان تشویق می کنید.

2-3- هنوزدارید یک جای خالی رسم می کنید!

تجربه من به عنوان یک معلم نگارش می گوید، به محض اینکه از بعضی افراد تقاضا می کنید که: به من بگو به چه فکر می کنی؟” آنها فوراً پاسخ می دهند. اگر این اتفاق می افتد، من تمرین دیگری برای شما دارم. تصورکنید که نیمه شب امشب، کارتان تمام شده است. شاید شما تصمیم گرفته اید که شغلتان را ترک کنید. یا کامپیوترتان از بین می رود و تمام کارهایی را که انجام داده اید همراه با آن از بین می روند، هر چند، دیگر کسب وکار شما نیست. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه کسی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت؟ دیگران (مخاطبان کسب و کار شما) چقدر به آنها اهمیت می دهند؟ چه مشکلاتی را حل می کردید که مشتریان شما اکنون باید دوباره با آن دست و پنجه نرم کنند؟ چگونه سایر فریلنسرها تحت تأثیر قرار می گیرند؟ آیا آنها اکنون مشتریان شما را جذب می کنند؟ آیا تیمی که ساخته اید باید برای یافتن شغلی دیگر تلاش کند؟ با پاسخ به این سؤالات، عناصری که شما و کسب و کارتان را هدایت می کنند، کشف می کنید. شما ارزش خود را به عنوان یک فریلنسر ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که چرا این جایگاه را برای خود ایجاد کرده اید.

3- تمام کردن (و سپس شروع دوباره)

بیانیه ماموریت شما باید بسیار کوتاه باشد. چند جمله عالی. اگر جملات نمی‌توانند کسب و کار شما را بسرعت به مخاطب معرفی کنند، اگر شما به ایده های بیشتری در جملاتتان نیاز دارید، اگر نمی‌توانید آن را به خاطر بسپارید. درواقع بیانیه شما خیلی طولانی است.

در اینجا یک راز نگارشی وجود دارد: نوشتن 500 یا 5000 کلمه راحت تر ازنوشتن 50 کلمه متقاعد کننده است. برای این کار وقت بگذارید. آنها را چند باربخوانید، سپس یک هفته به آن نگاه نکنید، سپس دوباره آن را بخوانید. اگر چیزی شما را آزار می دهد ( مثلا یک نشانه گذاری نگارشی که در جای مناسب قرار نگرفته است، کلمه ای که کاملاً معنا بخش نیست) به طوفان فکری و تجدید نظر ادامه دهید تا زمانی که کامل شود. وقتی به آنجا برسید، متوجه خواهید شد.

4- بیانیه ماموریت خود را با تغییر کسب و کارتان تغییر دهید.

بیانیه ماموریت فعلی، برای همیشه با شما نخواهد بود. کسب و کارو بیانیه مأموریت تان با هم رشد خواهد کرد. شما همچنین می توانید متوجه شوید که بیانیه ماموریت شما دیگر نشان دهنده این نیست که شما چه کسی هستید، به چه کسی خدمت می کنید و چه چیزی را برای کسب و کار و مشتریان خود آورده اید. شاید تا زمانی که ارزش های خود را بهتر کنترل نکنید، نتوانید تکامل پیدا کنید. به روز رسانی بیانیه ماموریت به شما کمک خواهد کرد، زمانی که شما دچار تردید می شوید، بیانیه شما می تواند به عنوان یک تابلو راهنما عمل کند. بیانیه مأموریت، شما را در مسیر درست راهنمایی می کند تا همواره بهترین تصمیم ها را برای اهداف فریلنسری خود بگیرید. بیانیه بسرعت به شما می گوید که چه کاری را باید انجام دهید و از انجام چه کاری باید اجتناب نمایید. از بیانیه تا جایی که نیاز دارید به عنوان یادآوری بصری از کاری که انجام می دهید، چرایی آن ؟ و جایی که تصمیم دارید باشید، استفاده کنید. این چیز ساده ای نیست. اگر برای تشخیص دلیل کسب و کار فریلنسری مشکل دارید، مقاله ما را در مورد یافتن هدف در کار و زندگی خود بررسی کنید.

توسط / منتشرشده در: تاریخ انتشار: ۲۰-۰۱-۱۴۰۳ /

درج دیدگاه