تفاوت objective و goal
وقتی به هدفگذاری فکر میکند، بعد از کمی تحقیق دو کلمه را خواهید یافت که بنظر یکسان میرسند و در فارسی هر دو به معنی هدف هستند، اما در حقیقت تفاوت دارند. در این مقاله قصد داریم به تفاوت Objective و Goal بپردازیم. این دو کلمه اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته و به جای یکدیگر استفاده میشوند. با این حال که هر دو مهم هستند، اقدامات خاصی که میبایست در خصوص هر یک انجام گیرد، متفاوت است.
به طور خلاصه Goal یک نتیجه قابل دستیابی است که کلی، گسترده و بلند مدت است. در حالی که Objective منجر به اقدامات قابل اندازهگیری برای دستیابی به Goal میباشد.
وجه اشتراک اصلی بین این دو کلمه این است که، چه در مورد یک Goal صحبت کنید و چه در مورد یک Objective، هر دو به نتایج مطلوبی اشاره میکنند که یک فرد یا کسب وکار میخواهد به آن دست یابد و تفاوت بین این دو به بازه زمانی، ویژگیها و قابلیت اندازهگیری خلاصه میشود.
Goal چیست؟
- نتایج بلند مدت، کلی و گستردهای هستند که میخواهید به آن برسید.
- آنها جهت و مقصد کلی سازمان را مشخص میکنند.
- یک Goal که بدرستی تنظیم شده باشد، با چشم انداز و ماموریت شرکت همخوانی دارد و به تحقق آنها کمک میکند.
- از نظر اندازه، بزرگ و نامشهود است. به همین دلیل اندازهگیری آن سخت است.
- اغلب بازه زمانی 12 تا 18 ماه به آن اختصاص داده میشود.
- لازم به ذکر است که هنگام تعیین یک Goal، شما بلافاصله جزئیات مراحل و اقدامات، جهت دستیابی به آن را در نظر نمیگیرید، بلکه بر روی هدف یا خروجی مورد نظر تمرکز میکنید.
به عبارتی Goal ، بیانیهای کلی از آنچه قرار است به دست آید، میباشد و روشهای مورد استفاده برای رسیدن به نتیجه مورد نظر را توصیف نمیکند.
برای عملی کردن یکGoal باید آن را به چندین Objective در بازههای زمانی متعدد تقسیم کرد.
به عنوان مثال، Goal یک سازمان میتواند بدین صورت باشد:
- افزایش فروش و به حداکثر رساندن سود
- افزایش مشتریان وفادار
- افزایش سطح آگاهی از برند
- کاهش هزینههای عملیاتی سازمان
- افزایش رضایت پرسنل
- ارائه خدمات عالی به مشتریان
Objective چیست؟
- Objective اقدامات دقیق و گامهای قابل اندازهگیری را تعریف میکند، که هر تیم یا کارمند باید برای رسیدن به Goal سازمان، آنها را بکار بگیرد. آنها به شما درک روشنی از مراحل عملی و وظایفی میدهند که باید تکمیل شوند تا سازمان به هدف نزدیک تر شود.
- به عبارتی Objective به عنوان گامهایی برای رسیدن به Goal سازمان در نظر گرفته میشود و شامل بازه زمانی میان مدت یا کوتاه مدت میباشد.
- اهداف Goals و مقاصد Objectives در کنار هم برای رسیدن به موفقیت عمل میکنند.
- اگر یک Goal را بدون Objectives مشخص ایجاد کنید، در معرض خطر عدم دستیابی به Goal هستید. Objective در روش OKR بکار برده میشود.
- در نهایت لازم به ذکر میباشد که نظریه های مختلفی در خصوص تعیین اهداف (Objective) وجود دارد برخی معتقدند که این دو باید SMART باشند و برخی دیگر بخشهایی از SMART را جزء معیارهای اصلی نتایج کلیدی (Key Results) در نظر میگیرند. در مورد SMART در ادامه صحبت خواهیم کرد.
- رویکردهای تعیین هدف مانند SMART و OKR با توجه به اینکه از نظر فنی یکی نیستند، بر این مفهوم استوار است که دستیابی به موفقیت سازمانی مستلزم تعیین اهداف روشن است. هر دو گامهای خاصی را برای کمک به شما در ایجاد یک برنامه واقعی و محدود به زمان برای رسیدن به اهداف خود، ارائه میدهند و در خصوص حذف “ابهام” از روند تعیین و دستیابی به اهداف هستند. هر دو رویکرد بر سنجش موفقیت بر اساس نتایج تمرکز دارند، نه فقط بر تعداد فعالیتهای انجام شده و هر دو به شما میآموزند که اهداف خود را مشخص کنید. در پایان، شباهتهای بین این دو به اینجا ختم میشود.
- به طور خلاصه تفاوت آنها در این است که هدف گذاری SMART این سوال را برمی انگیزد که “هدف چیست؟” با این حال، OKRها میپرسند “هدف چیست و چگونه به آنجا برسیم؟” معیارهای اهداف SMART به سادگی یک هدف را به صورت مجزا توصیف میکنند و فهرستی از اصولی هستند که به شما کمک میکنند تا بدون تمرکز بر تاکتیکهای رسیدن به آن هدف، هدفی را ایجاد کنید.
- اگر سازمان به دنبال راهی برای اندازه گیری و دستیابی به اهداف بلندپروازانه است، باید از OKRها استفاده کند. و OKR زمینه متفاوتی را برای سازمان فراهم میکند و هدف گذاری را به یک تلاش سازمانی تبدیل میکند. با OKR، کل سازمان به تمرکز و وضوح اهداف دست مییابد. از آنجایی که اهداف SMART یک آهنگ سالانه دارند، فضای کمی برای تغییر، ارائه میدهند. OKR ها معمولا آهنگ سه ماهه دارند که باعث میشود، چابکتر باشند.
- به عبارتی ویژگیهای مورد نیاز که یک چارچوب SMART را میسازند، ویژگیهایی هستند که باید در هر یک از نتایج کلیدی که مینویسید، لحاظ کنید. این تضمین میکند که هر کسی که نتیجه کلیدی را میخواند، تمام اطلاعات مورد نیاز خود را برای شروع کار بر روی آنچه مهمتر است، دریافت میکند و و باید مطمئن شوید که OKRهایی که تنظیم میکنید، SMART هستند. بدین ترتیب OKR مستحکم و ساختاریافته خواهید داشت.
SMART عبارت است از:
- Specific (خاص) اطمینان از اینکه اهداف به خوبی تعریف شده، واضح و متمرکز هستند.
- Measurable (قابل اندازهگیری) اطمینان از داشتن معیارهای خاص برای اندازهگیری پیشرفت.
- Attainable (قابل دستیابی) اطمینان از اینکه به دست آوردن غیرممکن نیست.
- Relevant (مرتبط) اطمینان از اینکه با اهداف سازمان همخوانی دارد.
- Time-bound (محدود به زمان) اطمینان از اینکه یک بازه زمانی مشخص از جمله تاریخ شروع و تاریخ پایان تعریف شده است.
پیشنهاد می کنیم قبل از ادامه مطالعه متن اگر با مفهوم اهداف و نتایج کلیدی آشنایی ندارید مقاله OKR چیست را مطالعه بفرمایید.
به عنوان مثال، Objective & Key Results سه ماهه مرتبط با Goal برای یک سازمان یا تیم میتواند بدین صورت باشد:
هدف کلان (Goal): افزایش فروش و به حداکثر رساندن سود
مقصد (Objective): بهبود سئو سایت فروشگاه آنلاین
نتیجه کلیدی 1: حداقل 90% از صفحات وب سایت در 3 ثانیه یا کمتر بارگیری شوند
نتیجه کلیدی 2: 100% صفحات دارای عنوان و توضیحات مناسب باشند
نتیجه کلیدی 3: تمامی مقالات سایت حداقل 5 دیدگاه از مخاطب دریافت کند
هدف کلان (Goal) : افزایش رضایت پرسنل
مقصد (Objective) : ایجاد یک استراتژی موثر برای حفظ کارکنان با عملکرد برتر
نتیجه کلیدی 1 : افزایش eNPS کارمندان برتر از 60% به 70%
نتیجه کلیدی 2 : مصاحبه با کارکنان و جمع آوری و اجرای 2 درخواست که مورد نظر 70% آن¬ها باشد
هدف کلان (Goal) : افزایش مشتریان وفادار
مقصد (Objective) : افزایش نرخ بازگشت مشتری
نتیجه کلیدی 1 : کاهش زمان انتظار مشتری جهت پاسخگویی به سوالات فروش از 20 دقیقه به 5 دقیقه
تیجه کلیدی 2 : دریافت 1000 پاسخ به نظرسنجی رضایت مشتریان و مصاحبه تلفنی با 70% مشتریان ناراضی
نتیجه کلیدی 3 : تحلیل کیفی مصاحبه ها و استخراج و ارائه 5 ابتکاری که منجر به بهبود شود
نتیجه کلیدی 4 : کاهش تعداد شکایات و بازخوردهای منفی در هر سه ماه از 15 به 5
اگر علاقمند به مطالعه مثالهای بیشتر از OKR هستید به مقالات زیر مراجعه بفرمایید:
خلاصه تفاوت objective و goal
برای درک بهتر، خلاصه تفاوت objective و goal را در جدول زیر آورده ایم:
Objective |
Goal |
هدف |
هدف |
اقدامات دقیق و گامهای قابل اندازهگیری، که درک روشنی از مراحلی میدهند که باید تکمیل شوند. | نتایج کلی و گسترده که جهت و مقصد کلی سازمان را مشخص میکنند. |
با اهداف کلان شرکت (Goal) همخوانی دارد و برای دستیابی به آن تعیین می شود. |
با چشم انداز و ماموریت شرکت همخوانی دارد و برای دستیابی به چشم انداز یک سازمان تعیین میشود. |
خاص و دقیق، قابل اندازهگیری، دارای دامنه محدود، شامل مجموعه ای اقدامات و بخشی از کل، مشهود |
قصد یا جهت کلی، دارای دامنه گسترده، در مقیاس بزرگ و کلی است، غیر قابل اندازهگیری، نامشهود |
افزایش 28 درصد نرخ جذب مشتری در سه ماه آینده |
افزایش پایگاه مشتریان |
قابل اندازهگیری |
غیر قابل اندازهگیری |
کوتاه مدت یا میان مدت |
بلند مدت |
شامل اقدامات دقیق، مشخص و معین هستند و مسیری که باید طی شود شفاف و مشخص است. |
اقدامات مشخص و معینی وجود ندارد و نحوه رسیدن به آن توضیح داده نمیشود. |
مزایای تعیین Goal:
- به تلاشهای شما جهت میدهند و مانند یک مقصد هستند. تا زمانی که مقصد خود را نشناسید، نمیدانید به چه سمتی حرکت کنید.
- به شما کمک میکنند اولویتهای خود را تعیین کنید و دستاوردهایی که مهمتر است را در نظر بگیرید. هنگامی که ایده روشنی در مورد اینکه چه چیزی مهمتر و چه چیزی کم اهمیتتر است، وجود داشته باشد، تعیین اولویتها آسان میشود و از اتلاف وقت برای مواردی که چندان مهم نیست جلوگیری میشود.
- اعتقاد شما را به موفقیت افزایش میدهند و این اطمینان را به شما میدهد که اهداف تعیین شده قابل دستیابی هستند.
- وقتی هدف را تعیین میکنید، هیچ سردرگمی در مورد مسیری که باید به سمت آن حرکت کنید وجود ندارد. هر زمان که نیاز به انتخاب بین دو اقدام داشتید، می توانید یکی را انتخاب کنید که شما را به سمت هدف هدایت کند. در نتیجه، تعیین هدف به تصمیم گیری موثر کمک میکند.
- لذت دستیابی به اهداف معنی دار به شما انگیزه میدهد که بدون در نظر گرفتن مشکلات موجود، به کار ادامه دهید و استقامت کنید.
- تعیین اهداف و تلاش برای رسیدن به آنها می تواند به شما کمک کند تا پتانسیل و تواناییهای خود را کامل بشناسید.
مزایای تعیین Objective:
- پیشرفت شما را اندازهگیری میکنند. مقاصد (objectives) به اندازهگیری پیشرفت در جهت دستیابی به اهداف کلان (Goals) کمک میکنند.
- دستیابی به مقاصد (objectives) معمولاً حس موفقیت را ایجاد میکنند و به شما انگیزه میدهد تا برای رسیدن به اهداف کلان (Goals) بیشتر تلاش کنید.
- تعیین مقاصد (objectives) به شما این امکان را می دهد تا تأیید کنید که استراتژی رسیدن به اهداف کلان (Goals) به درستی تدوین شده است.
- به تصمیم گیریهای دشوار کمک میکنند. اگر با شرایط سختی روبرو هستید و مطمئن نیستید که چه کاری انجام دهید، همیشه می توانید به مقاصد (objectives) خود رجوع کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست حرکت میکنید.
- مقاصد (objectives) به شما کمک میکنند متوجه شوید شرکت از شما چه انتظاری دارد. مدیران میتوانند برای تیم خود مقاصد (objectives) تعریف کنند و آنها را تشویق کنند تا در جهت یک هدف مشترک کار کنند.