تفاوت objective و goal

وقتی به هدفگذاری فکر می‌کند، بعد از کمی تحقیق دو کلمه را خواهید یافت که بنظر یکسان می‌رسند و در فارسی هر دو به معنی هدف هستند، اما در حقیقت تفاوت دارند. در این مقاله قصد داریم به تفاوت Objective و Goal بپردازیم. این دو کلمه اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته و به جای یکدیگر استفاده می‌شوند. با این حال که هر دو مهم هستند، اقدامات خاصی که می‌بایست در خصوص هر یک انجام گیرد، متفاوت است.
به طور خلاصه Goal یک نتیجه قابل دستیابی است که کلی، گسترده و بلند مدت است. در حالی که Objective منجر به اقدامات قابل اندازه‌گیری برای دستیابی به Goal می‌باشد.
وجه اشتراک اصلی بین این دو کلمه این است که، چه در مورد یک Goal صحبت کنید و چه در مورد یک Objective، هر دو به نتایج مطلوبی اشاره می‌کنند که یک فرد یا کسب‌ وکار می‌خواهد به آن دست یابد و تفاوت بین این دو به بازه زمانی، ویژگی‌ها و قابلیت اندازه‌گیری خلاصه می‌شود.

Goal چیست؟

  1. نتایج بلند مدت، کلی و گسترده­‌ای هستند که می­خواهید به آن برسید.
  2. آن­ها جهت و مقصد کلی سازمان را مشخص می­کنند.
  3. یک Goal که بدرستی تنظیم شده باشد، با چشم انداز و ماموریت شرکت همخوانی دارد و به تحقق آن­ها کمک می­کند.
  4. از نظر اندازه، بزرگ و نامشهود است. به همین دلیل اندازه‌­گیری آن سخت است.
  5. اغلب بازه زمانی 12 تا 18 ماه به آن اختصاص داده می­شود.
  6. لازم به ذکر است که هنگام تعیین یک Goal، شما بلافاصله جزئیات مراحل و اقدامات، جهت دستیابی به آن را در نظر نمی­گیرید، بلکه بر روی هدف یا خروجی مورد نظر تمرکز می­کنید.

به عبارتی Goal ، بیانیه‌ا­ی کلی از آنچه قرار است به دست آید، می‌­باشد و روش­های مورد استفاده برای رسیدن به نتیجه مورد نظر را توصیف نمی‌­کند.
برای عملی کردن یکGoal باید آن را به چندین Objective در بازه­‌های زمانی متعدد تقسیم کرد.

به عنوان مثال، Goal یک سازمان می­تواند بدین صورت باشد:

  • افزایش فروش و به حداکثر رساندن سود
  • افزایش مشتریان وفادار
  • افزایش سطح آگاهی از برند
  • کاهش هزینه‌های عملیاتی سازمان
  • افزایش رضایت پرسنل
  • ارائه خدمات عالی به مشتریان

Objective چیست؟

  1. Objective اقدامات دقیق و گام­های قابل اندازه‌­گیری را تعریف می­کند، که هر تیم یا کارمند باید برای رسیدن به Goal سازمان، آن­ها را بکار بگیرد. آن­ها به شما درک روشنی از مراحل عملی و وظایفی می‌دهند که باید تکمیل شوند تا سازمان به هدف نزدیک تر شود.
  2. به عبارتی Objective به عنوان گام­هایی برای رسیدن به Goal سازمان در نظر گرفته می­‌شود و شامل بازه زمانی میان مدت یا کوتاه مدت می­‌باشد.
  3. اهداف Goals و مقاصد Objectives در کنار هم برای رسیدن به موفقیت عمل می­‌کنند.
  4. اگر یک Goal را بدون Objectives مشخص ایجاد کنید، در معرض خطر عدم دستیابی به Goal هستید. Objective در روش OKR بکار برده می­شود.
  5. در نهایت لازم به ذکر می­باشد که نظریه های مختلفی در خصوص تعیین اهداف (Objective) وجود دارد برخی معتقدند که این دو باید SMART باشند و برخی دیگر بخشهایی از SMART را جزء معیارهای اصلی نتایج کلیدی (Key Results) در نظر می­گیرند. در مورد SMART در ادامه صحبت خواهیم کرد.
  6. رویکردهای تعیین هدف مانند SMART و OKR با توجه به اینکه از نظر فنی یکی نیستند، بر این مفهوم استوار است که دستیابی به موفقیت سازمانی مستلزم تعیین اهداف روشن است. هر دو گام­های خاصی را برای کمک به شما در ایجاد یک برنامه واقعی و محدود به زمان برای رسیدن به اهداف خود، ارائه می­دهند و در خصوص حذف “ابهام” از روند تعیین و دستیابی به اهداف هستند. هر دو رویکرد بر سنجش موفقیت بر اساس نتایج تمرکز دارند، نه فقط بر تعداد فعالیت­های انجام شده و هر دو به شما می­‌آموزند که اهداف خود را مشخص کنید. در پایان، شباهت­های بین این دو به اینجا ختم می­شود.
  7. به طور خلاصه تفاوت آن­ها در این است که هدف گذاری SMART این سوال را برمی انگیزد که “هدف چیست؟” با این حال، OKR­ها می­پرسند “هدف چیست و چگونه به آنجا برسیم؟” معیارهای اهداف SMART به سادگی یک هدف را به صورت مجزا توصیف می­کنند و فهرستی از اصولی هستند که به شما کمک می‌کنند تا بدون تمرکز بر تاکتیک­های رسیدن به آن هدف، هدفی را ایجاد کنید.
  8. اگر سازمان به دنبال راهی برای اندازه گیری و دستیابی به اهداف بلندپروازانه است، باید از OKR­ها استفاده کند. و OKR زمینه متفاوتی را برای سازمان فراهم می­کند و هدف گذاری را به یک تلاش سازمانی تبدیل می­کند. با OKR، کل سازمان به تمرکز و وضوح اهداف دست می­یابد. از آنجایی که اهداف SMART یک آهنگ سالانه دارند، فضای کمی برای تغییر، ارائه می­دهند. OKR ها معمولا آهنگ سه ماهه دارند که باعث می­شود، چابک­تر باشند.
  9. به عبارتی ویژگی‌های مورد نیاز که یک چارچوب SMART را می‌سازند، ویژگی‌هایی هستند که باید در هر یک از نتایج کلیدی که می‌نویسید، لحاظ کنید. این تضمین می‌کند که هر کسی که نتیجه کلیدی را می‌خواند، تمام اطلاعات مورد نیاز خود را برای شروع کار بر روی آنچه مهم‌تر است، دریافت می‌کند و و باید مطمئن شوید که OKR­هایی که تنظیم می­کنید، SMART هستند. بدین ترتیب OKR مستحکم و ساختاریافته خواهید داشت.

SMART عبارت است از:

  1. Specific (خاص) اطمینان از اینکه اهداف به خوبی تعریف شده، واضح و متمرکز هستند.
  2. Measurable (قابل اندازه‌گیری) اطمینان از داشتن معیارهای خاص برای اندازه‌گیری پیشرفت.
  3. Attainable (قابل دستیابی) اطمینان از اینکه به دست آوردن غیرممکن نیست.
  4. Relevant (مرتبط) اطمینان از اینکه با اهداف سازمان همخوانی دارد.
  5. Time-bound (محدود به زمان) اطمینان از اینکه یک بازه زمانی مشخص از جمله تاریخ شروع و تاریخ پایان تعریف شده است.

پیشنهاد می کنیم قبل از ادامه مطالعه متن اگر با مفهوم اهداف و نتایج کلیدی آشنایی ندارید مقاله OKR چیست را مطالعه بفرمایید.

به عنوان مثال، Objective & Key Results سه ماهه مرتبط با Goal برای یک سازمان یا تیم می‌تواند بدین صورت باشد:
هدف کلان (Goal): افزایش فروش و به حداکثر رساندن سود
مقصد (Objective): بهبود سئو سایت فروشگاه آنلاین
نتیجه کلیدی 1: حداقل 90% از صفحات وب سایت در 3 ثانیه یا کمتر بارگیری شوند
نتیجه کلیدی 2: 100% صفحات دارای عنوان و توضیحات مناسب باشند
نتیجه کلیدی 3: تمامی مقالات سایت حداقل 5 دیدگاه از مخاطب دریافت کند

هدف کلان (Goal) : افزایش رضایت پرسنل
مقصد (Objective) : ایجاد یک استراتژی موثر برای حفظ کارکنان با عملکرد برتر
نتیجه کلیدی 1 : افزایش eNPS کارمندان برتر از 60% به 70%
نتیجه کلیدی 2 : مصاحبه با کارکنان و جمع آوری و اجرای 2 درخواست که مورد نظر 70% آن¬ها باشد

هدف کلان (Goal) : افزایش مشتریان وفادار
مقصد (Objective) : افزایش نرخ بازگشت مشتری
نتیجه کلیدی 1 : کاهش زمان انتظار مشتری جهت پاسخگویی به سوالات فروش از 20 دقیقه به 5 دقیقه
تیجه کلیدی 2 : دریافت 1000 پاسخ به نظرسنجی رضایت مشتریان و مصاحبه تلفنی با 70% مشتریان ناراضی
نتیجه کلیدی 3 : تحلیل کیفی مصاحبه ها و استخراج و ارائه 5 ابتکاری که منجر به بهبود شود
نتیجه کلیدی 4 : کاهش تعداد شکایات و بازخوردهای منفی در هر سه ماه از 15 به 5

اگر علاقمند به مطالعه مثالهای بیشتر از OKR هستید به مقالات زیر مراجعه بفرمایید:

خلاصه تفاوت objective و goal

برای درک بهتر، خلاصه تفاوت objective و goal را در جدول زیر آورده ایم:

Objective

Goal

هدف

هدف

اقدامات دقیق و گام­های قابل اندازه­‌گیری، که درک روشنی از مراحلی می‌دهند که باید تکمیل شوند. نتایج کلی و گسترده که جهت و مقصد کلی سازمان را مشخص می­کنند.

با اهداف کلان شرکت (Goal) همخوانی دارد و برای دستیابی به آن تعیین می شود.

با چشم انداز و ماموریت شرکت همخوانی دارد و برای دستیابی به چشم انداز یک سازمان تعیین می­شود.

خاص و دقیق، قابل اندازه­گیری، دارای دامنه محدود، شامل مجموعه ای اقدامات و بخشی از کل، مشهود

قصد یا جهت کلی، دارای دامنه گسترده، در مقیاس بزرگ و کلی است، غیر قابل اندازه­گیری، نامشهود

افزایش 28 درصد نرخ جذب مشتری در سه ماه آینده

افزایش پایگاه مشتریان

قابل اندازه­گیری

غیر قابل اندازه‌­گیری

کوتاه مدت یا میان مدت

بلند مدت

شامل اقدامات دقیق، مشخص و معین هستند و مسیری که باید طی شود شفاف و مشخص است.

اقدامات مشخص و معینی وجود ندارد و نحوه رسیدن به آن توضیح داده نمی­شود.

مزایای تعیین Goal:

  1. به تلاش­های شما جهت می­دهند و مانند یک مقصد هستند. تا زمانی که مقصد خود را نشناسید، نمی­دانید به چه سمتی حرکت کنید.
  2. به شما کمک می­کنند اولویت­های خود را تعیین کنید و دستاوردهایی که مهم­تر است را در نظر بگیرید. هنگامی که ایده روشنی در مورد اینکه چه چیزی مهم­تر و چه چیزی کم اهمیت­تر است، وجود داشته باشد، تعیین اولویت­ها آسان می­شود و از اتلاف وقت برای مواردی که چندان مهم نیست جلوگیری می­شود.
  3. اعتقاد شما را به موفقیت افزایش می­دهند و این اطمینان را به شما می­دهد که اهداف تعیین شده قابل دستیابی هستند.
  4. وقتی هدف را تعیین می­کنید، هیچ سردرگمی در مورد مسیری که باید به سمت آن حرکت کنید وجود ندارد. هر زمان که نیاز به انتخاب بین دو اقدام داشتید، می توانید یکی را انتخاب کنید که شما را به سمت هدف هدایت کند. در نتیجه، تعیین هدف به تصمیم گیری موثر کمک می­کند.
  5. لذت دستیابی به اهداف معنی دار به شما انگیزه می­دهد که بدون در نظر گرفتن مشکلات موجود، به کار ادامه دهید و استقامت کنید.
  6. تعیین اهداف و تلاش برای رسیدن به آن­ها می تواند به شما کمک کند تا پتانسیل و توانایی­های خود را کامل بشناسید.

مزایای تعیین Objective:

  • پیشرفت شما را اندازه‌­گیری می­کنند. مقاصد (objectives) به اندازه­‌گیری پیشرفت در جهت دستیابی به اهداف کلان (Goals) کمک می­کنند.
  • دستیابی به مقاصد (objectives) معمولاً حس موفقیت را ایجاد می­کنند و به شما انگیزه می­دهد تا برای رسیدن به اهداف کلان (Goals) بیشتر تلاش کنید.
  • تعیین مقاصد (objectives) به شما این امکان را می دهد تا تأیید کنید که استراتژی رسیدن به اهداف کلان (Goals) به درستی تدوین شده است.
  • به تصمیم گیری­های دشوار کمک می­کنند. اگر با شرایط سختی روبرو هستید و مطمئن نیستید که چه کاری انجام دهید، همیشه می توانید به مقاصد (objectives) خود رجوع کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست حرکت می­کنید.
  • مقاصد (objectives) به شما کمک می­کنند متوجه شوید شرکت از شما چه انتظاری دارد. مدیران می­توانند برای تیم خود مقاصد (objectives) تعریف کنند و آنها را تشویق کنند تا در جهت یک هدف مشترک کار کنند.

منابع مقاله تفاوت objective و goal:

آموزش OKR

1. آموزش OKR بصورت عمومی (42 ساعت)

2.آموزش OKR بصورت شرکتی

کل بازدیدها: 1,059بازدید روزانه: 1
توسط / منتشرشده در: تاریخ انتشار: ۰۱-۱۱-۱۴۰۱ /

درج دیدگاه